سرمقاله

از میان همه‌ خواص منتقد برجام، همه‌ کسانی که روحانی آنها را «به جهنم» ارجاع داده بود و دهها توهین و ناسزا حواله‌شان کرده بود، کسی نگفت چه فاجعه‌ای را روحانی و دولتش برای این مردم رقم زده‌اند.

سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:‌

************

همچنان در خُماری برجام


محمد ایمانی در کیهان نوشت:


1- رویااندیشی برخی دولتمردان، به وضعیت بحرانی و نگران‌کننده‌ای رسیده است. دیروز سخنگوی دولت گفت «تاریخ، قطعا روحانی را به خاطر شجاعت و خدمتی که به ملت کرد، تکریم خواهد کرد». اما همزمان صادق زیباکلام که در ستاد انتخاباتی روحانی فعال بود، اذعان می‌کند «هنوز یک سال از انتخابات 29 اردیبهشت که روحانی 24میلیون رای آورد نگذشته اما اگر فردا انتخابات برگزار شود، 10میلیون رأی هم نمی‌آورد. سرعت پشیمانی و ریزش رای او حیرت‌انگیز است. هرجا می‌روم، مردم به من اعتراض می‌کنند». مشابه این دوگانگی تصور، به شکل حاد درباره دیپلماسی و مسئله نقض برجام دیده می‌شود.


2- معلوم نیست آقای ظریف سفر اروپایی رفته تا از آنها تضمین بگیرد پای تعهدات ضدتحریمی خود بمانند و با تحریم‌های ثانویه آمریکا مخالفت کنند یا بسته پیشنهادی اروپا را که نوعی دیکته تازه و باج‌خواهی نیابتی آمریکاست، بپذیرد و با خود به تهران بیاورد! متاسفانه برخی قرائن، ناظر بر احتمال دوم است. اگر اروپایی‌ها در کنار آمریکا به جای عذر آوردن و قول جبران، طاقچه بالا می‌گذارند و اجرای تعهد خود را مشروط به شروط و امتیازات جدید می‌کنند، به خاطر پیام‌های ضعفی است که مدام از این طرف منتقل شده است؛ چه آن زمان که با وجود پر بودن خزانه، گفتند خزانه خالی است اما بزرگ‌ترین واردکننده خودروهای‌اشرافی در منطقه شدند. و یا گفتند آمریکا در 5 دقیقه می‌تواند تمام توان دفاعی ما را نابود کند. و چه 20 روز قبل که آقای ظریف به شورای روابط خارجی آمریکا رفت و از موضع متهم منفعل، به گله و شکایت از عربستان سعودی پرداخت؛ انگار که مقرّ شیطان بزرگ، دادگاه بین‌المللی لاهه است!


3- آیا بدون رازداری و صیانت از اسرار، پیروزی در مصاف با دشمن امکانپذیر است؟ امیر مومنان علیه‌السلام در حکمت 48 نهج‌البلاغه می‌فرماید «الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ، وَالْحَزْمُ بِإِجَالَهِ الرَّأْی، وَالرَّأْیُ بِتَحْصِینِ الْأَسْرَارِ. پیروزی در گرو احتیاط و دوراندیشی است، حزم و دوراندیشی در گرو مشورت و همفکری، و تفکر صحیح در گرو صیانت از اسرار است». اگر دشمن توانست از آنچه در اتاق‌های تدبیر و تصمیم می‌گذرد مطلع شود، یا بدتر، بر اجزای چرخه همفکری و تدبیر اثر بگذارد، مواجهه دشوار خواهد شد.


4- آقای ظریف و تیمش می‌گویند به خاطر جاسوسی و شنود، برخی مشورت‌های سرّی را در حیاط هتل مذاکرات انجام می‌دادند. ظریف ۲۵ بهمن ۱۳۹۶ به روزنامه جام جم گفت «جاسوسی را مفروض می‌گیریم اما در مورد تعدادش صحبت داریم. زمانی که مذاکرات هسته‌ای در جریان بود، بعضی روزها در محیط مذاکره تلفن من به خاطر شنود مانند اتو داغ بود. او همچنین 20 اسفند 94 در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد خاطر نشان کرد « تصور من در تمام مذاکرات این است که لااقل چندین سازمان جاسوسی مشغول شنود هستند... به اقای کری گفتم که نیاز به هواخوری و پیاده‌روی دارم. ایشان هم پیشنهاد کردند که با من همراهی کنند تا درخصوص موضوعاتی که شنود آن را به صلاح نمی‌دانستم با هم در این فاصله حرف بزنم».


5- این تلقی عجیب در حالی بود که کری و شرمن و سوزان رایس، به طور سیستماتیک، قبل از هر دور مذاکره با ایران، با مقامات صهیونیست مشورت می‌کردند و بعد از مذاکرات، گزارش آن را به سران رژیم صهیونیستی می‌دادند. از دل همین حسن ظن بود که آقای عراقچی گفت «امضای کری تضمین است» و کلاه گشاد برجام را بر سر تیم مذاکره‌کننده ما گذاشتند. سخن ظریف درباره جاسوسی و شنود در حالی بود که نفوذی دانه درشتی مانند دری اصفهانی به عنوان کارشناس ارشد مالی و بانکی و تحریمی در تیم مذاکره‌کننده حضور داشت. یک دهه قبل هم کسی عضو و سخنگوی تیم مذاکره‌کننده بود که به خاطر ارائه اطلاعات به بیگانگان محکوم شد. نظیر همین را می‌توان در نمونه نفوذی بازداشتی در دفتر مشاور رئیس‌جمهور و همچنین پرونده‌هایی مانند جیسون رضائیان و سیامک و باقر نمازی رصد کرد و به این دغدغه مهم رسید که آیا در مصاف دیپلماتیک، رازهای تیم ما محفوظ مانده بود؟


6- برجام بدون آمریکا، دقیقا یعنی چه؟ اگر ممکن بود، چرا سراغ آمریکایی رفتند که روحانی در اردیبهشت 92 او را «کدخدایی که بستن با او راحت‌تر است» می‌نامید اما حالا «مزاحم» می‌خواند؟ آقای روحانی قبلا در کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» نوشته بود «در مجموعه معادلات قدرت‌های بیرونی، یک قدرت بزرگ (آمریکا) همواره مخالف روند مذاکرات ما با سه کشور بود و لذا طبیعی بود که این روند با مشکلاتی مواجه شود، البته مذاکره با اروپا بهترین گزینه برای همکاری نبود، ولی انتخاب بهتری هم نداشتیم. من با بیانی در یک مصاحبه مطبوعاتی در سال 1383 گفتم که مابین دوچرخه و پیکان مخیر بودیم. دوچرخه غیرمتعهدها و پیکان، همان انگلیس به اضافه فرانسه و آلمان بودند. بنز هم (آمریکا) بود، ولی ما اجازه نداشتیم از آن استفاده کنیم. ناچار شدیم پیکان را انتخاب کنیم. در این حالت، دیگر نباید توقع بنز از ما داشته باشید». نتیجه توهم بنز سواری آقای روحانی، وضعیت متناقضی است که در آن گیر افتاده و حالا بر مبنای همان تصور خطا تصور می‌کند صاحبان پیکان کذایی، تحویلش می‌گیرند و سوارش خواهند کرد! همین جا باید گفت چند ماه دیگر که خیانت اروپا آشکار شد، امثال روحانی و ظریف شروع نکنند به خطابه‌های انقلابی علیه اروپا و به شعور مردمی که ذات غرب را مدت هاست شناخته‌اند، توهین کنند. اگر باید موضع انقلابی و ملی عزتمندانه گرفت - که باید گرفت- زمانش همین حالاست.


7- آنها که خود را به خواب زده‌اند و می‌گویند «چطور ترامپ از برجام خارج شد، در حالی که می‌گفتید برجام به نفع آمریکاست؟»، پاسخ را می‌دانند. پاسخ، در رفتار همین طیف پس از زیر پا گذاشتن پیاپی برجام توسط هر دو دولت اوباما و ترامپ نهفته است؛ آنها در قول و فعل نشان دادند به هر قیمت پای برجام می‌مانند! تیم ترامپ وقتی می‌بینند کسانی خود را گروگان برجام کرده‌اند، چرا همان مختصر تعهداتی را که اجرا می‌کردند، ادامه دهند؛ زیر پا می‌گذارند، در حالی که پنهان و آشکار از اینها شنیده‌اند «حتی با وجود خروج آمریکا، در برجام می‌مانیم و تعهدات خود را اجرا می‌کنیم»!؟ می‌گویند کسی شیطان را در خواب ‌دید که برای هر کس، زنجیری فراخور نقطه ضعف‌هایش دارد؛ پرسید «برای همه زنجیر داری، پس زنجیر من کو؟» و پاسخ شنید «تو خودت دنبال من راه افتاده و تا اینجا آمده ای، زنجیر می‌خواهی چه کار؟».


8- برجام طوری – به تعبیر تایم- «سر هم‌بندی» شده که در هر دو صورتِ بودن یا کنار کشیدن آمریکا از آن، ایران متضرر شود. آمریکا ابتدا عصاره و عایدی برجام را مکید و اکنون از تفاله آن بهره‌برداری می‌کند؛ نظیر شوک‌های اقتصادی روانی به افکار عمومی و تهدید شرکت‌ها و بانک‌های خارجی. این حاصل تشدید وابستگی و نگاه به خارج در اثر برجام است. دقیقا به این می‌ماند که کسی را به مخدری عادت دهند. پس از آنکه معلوم شد این کار چه قدر زیانبار بوده و به جای تسکین درد، بر گرفتاری‌ها افزوده، و فرد بخواهد ترک کند، طبیعتا دچار عوارض و بی‌تابی‌هایی می‌شود. درست در این هنگام، همان‌ها که این گرفتاری را رقم زده‌اند، به جای عذرخواهی و شرمندگی، زبان به گستاخی باز کنند که «بفرمایید؛ نمی‌بینید بدون مخدر، چه قدر حال این بنده خدا را بد می‌کنید»!


9- امیرمومنان علیه‌السلام در نامه 31 نهج‌البلاغه به امام حسن(ع) فرمود: «برای امور پیش نیامده، به واسطه آنچه واقع شده استدلال کن، چرا که امور دنیا شبیه هم هستند و از کسانی نباش که اندرز و موعظه سودی به آنان نمی‌بخشد؛ مگر زمانی که به آزار و رنج برسد؛ که عاقل با آموختن و تربیت پند می‌پذیرد». کدام عاقلی می‌گوید اگر زمین خوردی، باید تا خانه سینه‌خیز بروی و اگر جایی بر حرفت اصرار کردی اما غلط از آب درآمد، باز هم بر منطق باطل خود اصرار کنی؟ لغزش‌ها وعبرت‌های گذشته در توافق، یک مسئله است و اصرار بر تکرار همان‌اشتباهات در ابعادی جدید، مسئله نگران‌کننده‌تری است. ما اکنون بیش از 4-5 سال گذشته، نگران آینده هستیم؛ همان که یک اقتصاددان حامی اما منتقد شده دولت از آن به عنوان «آینده‌فروشی دولت» یاد کرد. جریان سیاسی- رسانه‌ای بزک‌کننده شیطان بزرگ، اکنون به جای اظهار شرمندگی یا دست کم، نشان دادن عزم برای جبران خطا، اصرار بر شبهه افکنی و غبارآلود کردن فضا دارد و همین، شک‌برانگیز می‌شود که درباره بزک آمریکا و توافق با او، فقط‌اشتباه می‌کردند یا ماموریت داشته‌اند پوست خربزه زیر پای دولت بگذارند؟


10- انسان متاسف می‌شود وقتی به یاد می‌آورد که می‌گفتند «مدیریت ما، مدیریت ژنرال‌هاست نه گروهبان ها»، «من دیپلمات و حقوقدانم، سرهنگ نیستم»، «مردم نوکر نمی‌خواهند، مدیر کاربلد می‌خواهند». یک سال قبل (27 اردیبهشت 96) آقای روحانی در اردبیل گفت «بابا جمعه تموم میشه و شنبه میاد. چه جور آب و صابون بیاریم، رویتان را بشوریم؟... کاسبان تحریم! ناراحتید که تحریم‌ها رفت؟ تحریم‌ها دیگر بر نمی‌گردد. شما می‌خواهید مذاکره کنید؟ شما زبان مذاکره با دنیا را بلد نیستید». یک دغدغه مهم این است که برخی دولتمردان در این 27 ماهه پس از اجرای برجام و حتی در چند ماه اخیر، تصور کردند چون توافق کرده‌اند، بنابراین دشمن آتش بس جنگ اقتصادی داده است؛ حال آنکه دشمن به تدریج در طول همین دوره در حال دور زدن یکایک تعهدات خود درباره برداشتن تحریم‌های هواپیمایی و نفتی و بانکی و مالی بوده است. اتلاف وقت دوباره با اروپا چنین تداعی می‌کند که هنوز هم برخی سیاسیون از خواب‌زدگی و رویااندیشی منصرف نشده‌اند.


11- اگر وزارت خارجه آمریکا در پیشانی جنگ دیپلماتیک با ما قرار داشت، اما در خدمت نقشه اتاق جنگ اقتصادی در وزارت خزانه‌داری عمل می‌کرد و عملیات فریب را برعهده داشت. در حالی که دولت خیال می‌کرد راه رونق اقتصادی، توافق با دشمن است، وزارت خارجه و وزارت خزانه‌داری آمریکا سرگرم تشدید تحریم‌ها بودند اما این طرف به غلط و دروغ ادعا می‌شد سایه جنگ را از سر کشور برداشتیم! متاسفانه جنگ جاری و روبه تشدید اقتصادی دشمن- به اعتبار فریب برجامی- آتش بس و دوران صلح و مشارکت و همکاری پنداشته شد. به قول حافظ «شیوه چشمت فریب جنگ داشت- ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم /...گفت خود دادی به ما دل حافظا- ما محصّل بر کسی نگماشتیم». به خاطر دیپلماسی‌زدگی و غلبه این نگاه بسیط که با توافق محض و بدون حمایت از تولید داخلی و مدیریت واردات می‌توان به رونق رسید، از کارکرد ستاد اقتصادی غفلت شد. در اصل در برابر وزارت خزانه‌داری (جنگ) آمریکا، این طرف ستاد اقتصادی دولت، طفیلی دیپلماسی التماسی و راهبرد «واردات چشم پرکن»! قرار گرفت.


12- می‌گویند اگر برجام از بین برود، فروش نفت ما را تحریم می‌کنند و درآمدهای ما پایین می‌آید. مگر سال 90 یا 92 تحریم نبودیم؟ آن زمان دلار چند بود و الان چند است؟ چرا نرخ دلار از 3300 تومان به 6200 تومان صعود کرد؟ دولت ادعا می‌کرد درآمدهایش با برجام دو برابر شد و دو برابر نفت فروخت. از طرف دیگر، قیمت نفت هم که به نسبت سال 92 افزایش یافت و کم نشد. همچنین دولت اعلام می‌کرد تحریم‌های مالی و بانکی برداشته شده و درآمدهای ارزی به کشور می‌آید. با این همه، چرا در سال 96 و 97 که باید میوه برجام را می‌خوردیم، با چالش در بازار ارز و تبعات اقتصادی آن مواجه شدیم؟ مشکل اصلی بیش از آنکه واقعی باشد، روانی و نتیجه مجال دادن به دشمن و بازوهای رسانه‌ای آن برای مهندسی و شرطی‌سازی افکارعمومی و حتی تصورات برخی تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران است.

به همدیگر رحم کنیم!

سیدصادق غفوریان در خراسان نوشت:

همواره یکی از مشکلات و معضلات جامعه ما، نبود نظارت بر سوءاستفاده‌ها و فرصت طلبی‌ها در فرایندهای اجتماعی، اقتصادی و خدمات رسانی است که نه یک نوبت و دو نوبت بلکه برخی مواقع این فرصت طلبی‌ها به یک رسم و عادت و سیستم تبدیل می‌شود.


در بیشتر موارد هم از سوی دست‌اندرکاران برای مقابله با آن اقدامات پیشگیرانه صورت می‌گیرد اما اغلب این فرصت جویان‌اند که به هر قیمتی حتی «له» کردن همنوعان شان باید به مطامع شان برسند.
از شمار همین آسیبی که جامعه ما بدان مبتلاست، می‌توان به گرانی‌های گاه وبی گاهی اشاره کرد که شاید بخشی   از آن اساسا ارتباط چندانی با سیستم‌های اقتصادی نداشته باشد بلکه ریشه در خوی سودجویی و کم رحمی برخی از ما دارد.


گرچه با این نوشتار هیچ گاه قصد آن ندارم که ضعف‌ها و چالش‌های احتمالی در اقتصاد کشور و کم ثباتی بازار و نقش دستگاه‌های اجرایی و نظارتی  را نادیده انگارم اما همه به خوبی می‌دانیم که گاهی برخی از ما برای ریالی سود بیشتر حاضریم هر ظلمی را مرتکب شویم.


گرانی‌ها و افزایش قیمت کالاهای اساسی و مورد نیاز مردم در آستانه ماه مبارک رمضان مصداقی از همین ماجراهاست که هر ساله نیز تکرار می‌شود. چگونه می‌توان پذیرفت برخی در آستانه رمضان با کسب مال غیرحلال، خود را مهمان ماجور حضرت پروردگار در این ماه مبارک بدانند که پیامبر رحمت(ص) نیز در این خصوص فرمود: «عبادت [روزه داری] همراه با حرام خواری همچون ساختن بنا بر شنزار است.» (بحارالانوار، ج3، ص103)
این که همیشه عده‌ای زیاده خواه هستند که خلق و خوی سودجویی شان دامن گیر دیگران می‌شود، اساسا ممکن است چندان ارتباطی هم با ثبات یا نبود ثبات در  بازار و ضعف‌های اقتصادی نداشته باشد، مهم این است که هر یک از ما به میزان رزقی که برایمان مقدر شده است قانع باشیم و نخواهیم با بی رحمی تمام بر گرده دیگران سوار شویم که:


ثوابت باشدای دارای خرمن
اگر رحمی کنی، بر خوشه چینی
(حافظ)

با تاسف باید گفت در  روزهای قبل از فرا رسیدن ماه مبارک رمضان که مردم باید درحال و هوای   ماه خدا باشند و دل و درون را به یمن این مهمانی آسمانی  شست وشو دهند،  اما چه کنند که برخی از ما آنان را برای تامین ملزومات این ماه به قیمت‌های افزایش یافته، گران وبی انصافی مان گرفتار می‌کنیم.
هنوز برخی از ما درک درستی از رحم به همدیگر نداریم، نمی‌دانیم و نمی‌خواهیم باور کنیم تا به دیگران رحم نکنیم، خداوند نیز به ما رحم نخواهد کرد.


شاید این گفتار نبوی که: «هر کس حتی به لاشه گنجشکی رحم کند، خداوند در روز قیامت به او رحم خواهد کرد.» (نهج الفصاحه ص768) در ما تاملی به ارمغان بیاورد که معادلات این دنیا و آن دنیا چنان چه برخی گمان می‌برند بی حساب و کتاب نیست.


در این رهگذر بی مناسبت نخواهد بود اگر نگاهی هم به آداب بازار مسلمانان دیگر کشورها در آستانه ماه مبارک رمضان بیندازیم؛ آن جا که گاهی ملزومات مردم برای این ماه تا 80 درصد با تخفیف در اختیار آن‌ها قرار می‌گیرد.
در کشورهای حوزه خلیج فارس دولت‌ها قوانین سختی برای افزایش قیمت‌ها در ماه رمضان پیش بینی می‌کنند و فروشگاه‌های بزرگ قیمت کالاهای اساسی را تا 40 درصد کاهش می‌دهند. برای نمونه دولت امارات یارانه‌ای حدود 200 میلیون درهم برای جبران کاهش قیمت‌ها پیش بینی می‌کند. در کشورهای غیراسلامی همچون انگلیس و آمریکا نیز فروشگاه‌های بزرگ تخفیفات گسترده‌ای در آستانه ماه مبارک رمضان برای مشتریان خود تدارک می‌بینند. در آمریکا یک فروشگاه بزرگ محصولات حلال در آستانه این ماه مبارک،  ملزومات و کالاهای اساسی را با تخفیف ویژه عرضه می‌کند در حالی که بخش زیادی از مشتریان این فروشگاه مسلمان نیستند.


بی شک این نحوه مواجهه با مهمانان ماه مبارک رمضان علاوه بر یک رفتار انسانی، می‌تواند با فروش بیشتر منافع گسترده اقتصادی را نیز به همراه داشته باشد،  ضمن این که خیررسانی و مهربانی به غیرمسلمانان را نیز مورد توجه خود قرار داده است. ما نیز در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که به گواه تاریخ هر یک از ما مملو از احساس و مهربانی و بزرگی هستیم، پس چرا گاهی نمی‌توانیم از برخی خودخواهی هایمان بگذریم که اگر به یکدیگر «رحم» کنیم، آن  پروردگار رحمان و رحیم نیز به ما رحم خواهد کرد...

سجده بن‌سلمان به پای گوساله سامری

محمدتقی جواهری در وطن امروز نوشت:

«الکساندر بلای» کارشناس صهیونیست اندیشکده ترومن در مقاله‌ای جنجالی تحت عنوان «به سوی زندگی مسالمت‌آمیز سعودی- اسرائیلی» به نکات قابل تاملی اشاره کرده است: «عربستان‌سعودی و اسرائیل از سال 1962 و پس از انقلاب یمن، روابط مستمر مستحکم و گسترده‌ای تحت عنوان «مقابله با دشمن مشترک» یا همان «جمال عبدالناصر» داشتند. من مصاحبه‌ای با «آهارون ریمیز» سفیر سابق اسرائیل طی سال‌های 1965 تا 1970 در لندن داشتم و او برایم برملا کرد ملک سعود و ملک فیصل دارای روابط عمیق و گسترده با اسرائیل بوده و همواره با سران وقت اسرائیل ارتباط داشته‌اند».


ملک فهد نیز بعدها در دهه 1980 طرح شناسایی رژیم اشغالگر قدس از سوی اعراب را مطرح کرد و رهبران کشورهای عربی نیز در اجلاس سران در «فاس» مراکش این طرح را تصویب کردند. ملک عبدالله پس از ملک فهد، همین مسیر را طی کرد! همگان به یاد دارند در جریان جنگ 33 روزه تابستان سال 2006 میلادی میان رژیم صهیونیستی و مقاومت اسلامی، ریاض چگونه در راستای نابودی حزب‌الله با مقامات امنیتی در تل‌آویو وارد معامله شد. با این حال، شکست صهیونیست‌ها در مقابل حزب‌الله، ملک عبدالله را نیز ناامید و شرمسار کرد. هم‌اکنون در دوران پادشاهی ملک سلمان قرار داریم و او نیز قدرت را به فرزند و ولیعهد بی‌تجربه و خیره‌سر خود سپرده است. محمد بن‌سلمان که به نماد شکست سعودی‌ها در یمن تبدیل شده است، هم‌اکنون در صدد است مانند اسلاف خود به ریسمان پوسیده صهیونیست‌ها چنگ بزند. حتی او برخلاف گذشتگان خود، ابایی از علنی‌سازی روابط ریاض- تل‌آویو ندارد.


آنچه امروز در فلسطین می‌گذرد، یک تراژدی تمام‌عیار است. در راهپیمایی روز نکبت، 61 فلسطینی بر اثر حملات وحشیانه نظامیان صهیونیست شهید و نزدیک به 2800 تن دیگر زخمی شدند. مجاهدان فلسطینی در غزه و کرانه باختری در حالی یک به یک در خاک سرزمین مقدس و مادری خود به خون می‌غلتند که در آن سو، بن‌سلمان، ترامپ و نتانیاهو مشغول عربده‌کشی مستانه در کنار قبله اول مسلمین هستند. در این معادله، تکلیف ترامپ و نتانیاهو از ابتدا مشخص بوده است اما افزوده شدن نام «بن‌سلمان» این معادله را تا حد زیادی تغییر می‌دهد!

گویا ذبح خون و آبروی مسلمانان به پای بزم مستانه آمریکا و صهیونیست‌ها، در میان سیاستمداران سعودی تبدیل به یک «استراتژی» شده است! سال 2011 میلادی، زمانی که بیداری اسلامی سراسر منطقه را فراگرفت، آل‌سعود به ایالات متحده آمریکا و رژیم اشغالگر قدس تعهد داد در راستای «سازماندهی گروه‌های تروریستی و تکفیری» که سران آنها در مدارس به اصطلاح مذهبی عربستان آموزش دیده بودند، نهایت تلاش خود را انجام دهد! نتیجه این تلاش مذبوحانه، چیزی جز پیدایش داعش نبود. بر همگان مسجل است سال 2013 میلادی و هنگام تاسیس داعش، پیاده نظام سعودی چگونه در خدمت اوباما و هیلاری کلینتون قرار گرفت. همچنین صفحات تاریخ، کشتار و آوارگی صدها هزار تن از شهروندان عراقی و سوری در طول 5 سال اخیر را از یاد نخواهد برد. پای هر یک از این موارد، امضای ننگین مقامات سعودی قابل مشاهده است.


امروز فلسطینیان، از غزه گرفته تا کرانه باختری، عزم مثال‌زدنی و راسخی را برای بازگشت به سرزمین خود دارند. حضور ترامپ در کاخ سفید، به کاتالیزور و عامل تسریع‌کننده‌ای تبدیل شده است که پرده از چهره خونین مشترک واشنگتن و تل‌آویو برمی‌دارد. هم‌اکنون معدود طرفداران مذاکرات صلح با دشمن صهیونیستی نیز دریافته‌اند امثال نتانیاهو، لیبرمن، ترامپ و بن‌سلمان بر سر «نابودی قدس شریف» و «کشتار تک‌تک فلسطینیان» قسم مشترک یاد کرده‌اند. ولیعهد سعودی با مواضع خفت‌بار خود نشان داد دیگر جایی برای بازگشت او از مسیری که در پیش گرفته است وجود ندارد!


بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در فاصله 2 روز مانده تا برگزاری مراسم انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدس، در توئیتی معنادار نوشت: «به خاطر تصمیم شجاعانه ترامپ برای انتقال سفارت آمریکا به قدس تشکر می‌کنم، همچنین بسیار سپاسگزارم که او اتحاد اسرائیل و آمریکا را بیش از پیش تقویت کرد. ما همچنان در ریاض و قدس اعلام موجودیت می‌کنیم!» همان گونه که مشاهده می‌شود، ریاض به یکی از سلول‌های غده بدخیم سرطانی اسرائیل تبدیل شده است. شاید اینگونه تصور شود که همزمان با نابودی حتمی رژیم اشغالگر قدس و محو این رژیم از روی نقشه جغرافیایی منطقه و جهان، عربستان سعودی نیز از بین خواهد رفت اما این محاسبه کمی ساده‌انگارانه به نظر می‌رسد! سران سعودی زودتر از نابودی اربابان صهیونیست خود محکوم به فنا خواهند بود. بهای سجده بن‌سلمان و دیگر سران سعودی پای گوساله سامری و خیانت آنها به آرمان‌های قدس و جهان اسلام به مراتب سنگین‌تر از آن چیزی است که ولیعهد سعودی و همراهانش تصور می‌کنند. «همدستی با صهیونیست‌ها در کشتار ملت فلسطین» گناهی در تراز «امضای قرارداد کمپ دیوید با صهیونیست‌ها» از سوی انور سادات رئیس‌جمهور اسبق مصر (در سال 1978 میلادی) محسوب می‌شود. سال 1981، یعنی درست مقطعی که انور سادات تصور می‌کرد حداقل تا زمان حیات رژیم صهیونیستی، حیات سیاسی و فردی‌اش در زیر سایه دستگاه‌های امنیتی تل‌آویو ادامه پیدا خواهد کرد، شلیک گلوله‌ای از سوی «خالد اسلامبولی» به زندگی ننگین او خاتمه داد. سرنوشت محمد بن‌سلمان نیز چیزی جز این نخواهد بود! او یا از سوی خود آمریکا و صهیونیست‌ها (معامله اربابان غربی و صهیونیستی عربستان) یا از سوی خونخواهان ملت فلسطین و دیگر ملت‌های مسلمان که قربانی جنایات مشترک آل‌صهیون و آل‌سعود شده‌اند محکوم به فنا خواهد بود. بن‌سلمان امروز و با خیال راحت پیاله‌های شراب نتانیاهو و ترامپ را با خون ملت‌های مسلمان و بویژه فلسطینیان پر می‌کند اما نسبت به آینده تیره و تاری که انتظار وی و دیگر سران سعودی را می‌کشد، خبر ندارد.

عبور ایران و اروپا از امریکا

رضا نصری در ایران نوشت:

با خروج ترامپ از برجام، نقش اروپا در حفظ توافق برجسته شده است. به‌همین خاطر، گمانه‌زنی‌ها در مورد «نیت واقعی اروپا» و رویکرد نهایی آن نیز در رسانه‌های داخلی شدت گرفته است. برخی با طرح گزاره‌هایی از قبیل «اروپا و امریکا تقسیم وظیفه کرده‌اند»، «اروپا و امریکا سر و ته یک کرباس هستند»، «سگ زرد برادر شغال است» و «اروپا در نهایت به منافع اقتصادی خود نگاه می‌کند» معتقدند رایزنی با اروپا فایده چندانی نخواهد داشت. عده‌ای هم معتقدند این قبیل نتیجه‌گیری‌های از پیش‌ساخته‌شده - که مبتنی بر یک رویکرد «تقدیری» یا یک ایدئولوژی «ماهیت‌گرایانه» به کشورهای غربی است - بدرستی صحنه روابط بین‌المللی امروزی را به تصویر نمی‌کشد. شخصاً معتقدم - جدا از اینکه سوابق تاریخی و ماهیت اروپا چه باشد - موضعگیری‌های فعلی و اقدامات پیشنهادی آن در برابر ترامپ - آن هم در حمایت از ایران - آنقدر جدی، بی‌سابقه و از دید منافع بلند مدت ایران «قابل ملاحظه» هست که ارزش امتحان و واکاوی داشته باشد.


اول اینکه لازم است به این نکته اشاره شود که اروپا - همان‌طور که منتقدین غرب اعتقاد دارد - طبیعتاً به‌دنبال منافع ایران نیست. پافشاری اروپا بر تداوم برجام، در راستای تأمین منافع اروپا است؛ اما این منافع به هیچ عنوان محدود و محصور به منافع «اقتصادی» نمی‌شود. به عبارت دیگر، جدا از اینکه حفظ برجام و به تبع حفظ ثبات در منطقه‌ خلیج فارس به صورت مستقیم به امنیت، آسایش و بافت جمعیتی اروپا گره خورده است، ماجرای «توافق هسته‌ای ایران» نیز مستقیماً حاکمیت (استقلال) اتحادیه اروپا را به‌عنوان یک بلوک مدعی تأثیرگذاری در صحنه جهانی درگیر کرده است. فراموش نکنیم که «سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا» - یعنی وزارت امور خارجه اروپا - در بحبوحه بحران هسته‌ای ایران تأسیس شد و اصلی‌ترین و شاید تنهاترین دستاورد آن هم نقش مثبت‌ نماینده آن در مذاکرات هسته‌ای و موفقیت این مذاکرات بوده است. در واقع، «سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا» - که امروزه خانم موگرینی ریاست آن را برعهده دارد - از این تجربه شکل گرفت و موضوعیت و ضرورت وجودی خود را نیز در پرتو این تجربه به کرسی نشاند.

به بیان ساده‌تر، این «برجام» بود که بلوک اتحادیه اروپا را به‌عنوان یک بازیگر مؤثر در صحنه جهانی بازتعریف کرد و به «شک‌گرا»‌های اروپا و احزاب مخالف اتحادیه نشان داد «پروژه اروپا» پروژه‌ درست و موفقی بوده است. اینکه امروز بالاترین مقامات اتحادیه - از ژان کلود یونکر (رئیس کمیسیون) گرفته تا خانم موگرینی - در کنار رؤسای جمهور، نخست‌وزیران و وزیران امور خارجه قدرت‌های برتر این قاره به اصرار از ضرورت تداوم برجام و بعضاً از «عبور از امریکا» سخن می‌گویند، اتفاق کمی نیست. آنها نه بازیگر تئاتر هستند که در هماهنگی با واشنگتن «نقش بازی کنند» و نه دینامیسم سیاست داخلی این قاره اجازه می‌دهد براحتی هویت و آبروی خود را قربانی آقای ترامپ کنند. موضعگیری‌های آنها جدی است و حکایت از عزم اروپا در تقویت نهادهای خود، بازبینی سیاست‌های گذشته و رهایی از یوغ ایالات متحده و قوانین فرامرزی (تحریم‌های ثانویه) آن دارد. علاوه بر این، وضعیت فعلی - که موجب شده شهروندان و شرکت‌های اروپایی مجبور به رعایت قوانین فرامرزی یک قوه مقننه بیگانه (کنگره امریکا) شوند، بی‌آنکه حتی یک رأی به نمایندگان آن داده باشند - مقامات ارشد، شخصیت‌های برجسته و افکار عمومی این قاره را دچار خشم و انزجار کرده است. پس در تحلیل نهایی رویکرد اروپا، این دینامیسم جدید و این مؤلفه‌های مهم را نیز باید در نظر گرفت.


دوم اینکه پیشنهاداتی که هم‌اکنون - بعضاً از جانب آقای برونو لومِز، وزیر اقتصاد فرانسه - برای حل موضوع برجام مطرح شده، پیشنهادات قابل تأملی است که می‌تواند هم در کوتاه‌مدت و هم در بلندمدت به سود منافع ملی ایران باشد. یکی از این پیشنهادات احیای «قانون مسدودکننده ۱۹۹۶» است که شرکت‌های اروپایی را در عمل زیر چتر حمایتی قوانین و تمهیدات حقوقی اروپا قرار می‌دهد

تا با ضمانت‌های قوی‌تری وارد بازار ایران شوند؛ یکی ایجاد سازوکارهای مالی (بانکی) جدید برای شکستن انحصار امریکا بر تعاملات بانک‌های بین‌المللی و به تبع محدودسازی قدرت نفوذ ایالات متحده در مراودات بانکی مربوط به ایران است؛ و دیگری ایجاد یک نهاد جدید - طبق الگوی «اداره کنترل دارایی‌های خارجی وزارت خزانه‌داری امریکا» (OFAC) است تا از این پس شرکت‌های چندملیتی با معیارهای «اروپا» - به‌جای معیارهای متغیر و نامتعارف «امریکا» - وارد عمل شوند. چنانچه این پیشنهادات - در کنار مطالباتی که ایران مطرح خواهد کرد - تحقق پیدا کند، نه تنها از قدرت آسیب‌رسانی تحریم‌های یکجانبه امریکا (دست‌کم در یک سالِ باقی‌مانده از زمامداری ترامپ پس از شروع تحریم‌ها در ۱۸۰ روز آینده) بشدت کاسته خواهد شد، بلکه در بلندمدت نیز مقوله «تحریم‌های ثانویه» یا «قوانین فرامرزی کنگره و دولت امریکا» بواسطه این سازوکارهای موازی به کل بلاموضوع خواهد شد. به عبارت دیگر، نه تنها در کوتاه‌مدت آسیب‌ تحریم‌های ترامپ خنثی یا مدیریت خواهد شد بلکه در بلندمدت نیز ایران از گزند تحریم‌های یکجانبه امریکا در پناه خواهد بود. دست‌کم تا زمانی که میوه‌ها و مواهب «اقتصاد مقاومتی» به بار نشیند.
در نتیجه، جدا از اینکه چه رویکردی نسبت به مقوله غرب و اروپا داشته باشیم، به نظر لازم است به دستگاه دیپلماسی کشور این فرصت داده شود تا در راستای چارچوب‌سازی‌های پیشنهادی و ایجاد این سازوکارهای موازی جدید - با خیالی آسوده - با اروپا و بازیگران مربوطه به مذاکره و گفت‌وگو بنشیند. شاید خروج  امریکا از برجام در نهایت سبب خیر شود!

چشم باز و گوش باز و باقی قضایا!

احمد پورنجاتی در شرق نوشت:

یکی از کلیشه‌های تکرارشونده در ادعاهای دشمنان و مخالفان نظام این است: «این نظام، بقای خود را در بحران می‌جوید». لابد مقصودشان این است که اگر شرایط سیاسی داخلی و خارجی و وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور به‌ گونه‌ای نرمال باشد، فاتحه نظام خوانده است و خلاص!  از سوی دیگر، یکی از گزاره‌های تکرارشونده در اظهارنظرهای مقامات و اهالی سیاست و هواداران و دلسوزان نظام این است: «حفظ همدلی و همبستگی و آرامش اجتماعی با وجود تفاوت دیدگاه‌ها، سلیقه‌ها و انتقادها، همواره یک امر ضروری، عقلانی و سودمند برای کشور و ملت است».

لابد مقصودشان این است که تنها در شرایط همدلی، هم‌گرایی و آرامش همراه با پذیرش و تحمل یکدیگر، موجودیت و منافع و مصالح نظام و کشور، تأمین و تضمین می‌شود. حالا می‌دانید نکته جالب قضیه کجاست؟ اینکه در هر دو گروه، رفتارها به کلی خلاف گفتارها و گویی در خدمت مهندسی معکوس نظریات خودشان است. نقشه بحران برای این نظام را همان طرفی طراحی و سعی در پیاده‌کردنش می‌کند که شعار می‌دهد: راز بقای این نظام، در بحران است! در این سوی قضیه نیز متأسفانه بسیاری از خرده‌علت‌ها یا حتی زمینه‌سازی‌ها برای خدشه‌واردکردن به کالبد و روح همدلی و هم‌گرایی ملی را برخی از همان‌ها که شعارش را سر می‌دهند، با گفتار و رفتارهای کژ و کوژ و گاه فرصت‌طلبانه سیاسی‌شان فراهم می‌کنند. از آن گروه اول که هیچ توقعی نیست. بگذارید پنبه‌شان را حلاجی کنند و حلوای سر گورشان را بپزند. 

اما به گمانم برای مردم ایران که بار اصلی همه فرازونشیب‌ها، چالش‌ها و ناهمواری‌ها را به دوش کشیده و می‌کشند، بسیاری از این رفتارهای بی‌قاعده و خودخواسته و گاه هردمبیل و ناموجه - از سوی هر شخص حقیقی یا جریان سیاسی و به‌ویژه شخصیت حقوقی وابسته به نهادهای حاکمیتی- پذیرفتنی نیست و از آن مهم‌تر، چه‌بسا موجب ناامیدی، سرخوردگی و وادادگی می‌شود.

برخی واکنش‌های عجیب‌وغریب و احساسی یا حتی از موضع عقده‌گشایی و تسویه‌حساب سیاسی در این روزها به بهانه اقدام عهدشکنانه و سخیف ترامپ درباره برجام، نمونه‌ای از این رفتارها بود. نمی‌دانم چرا برخی نمی‌خواهند حتی اندکی واقعیت‌ها را ببینند. ملت و کشور، همواره و این روزها بیش از همیشه به بازسازی و تحکیم اعتماد، همدلی و پرهیز از رفتارهای بهانه‌جویانه و تنگ‌نظرانه نیاز دارد.  افتخار ما این است که حتی در پیچیده‌ترین شرایط امنیتی و جنگی در کشور، برخلاف رویه معمول در بسیاری از کشورها، وضعیت ویژه و فوق‌العاده امنیتی اعلام و اجرا نکردیم. البته مقصودم توجیه و پاک‌کردن ردپای برخی روش‌های افراطی ناسزاوار در برهه‌های خاص نیست. به‌عنوان یک رویکرد کلی می‌گویم. حواسمان باشد که مصداق این گفته مولوی نشویم که: 
چشم باز و گوش باز و این عمی
حیرتم از چشم‌بندی خدا!

یک عذرخواهی برای اصلاح مسیر گذشته

کبری آسوپار در جوان نوشت:

فردای خروج امریکا از برجام ما مثل همیشه علیه دشمن اصلی بودیم؛ علیه امریکا. از میان همه‌ خواص منتقد برجام، همه‌ کسانی که حسن روحانی آنها را «به جهنم» ارجاع داده بود و دهها توهین و ناسزای ریز و درشت حواله‌شان کرده بود، کسی نگفت چه فاجعه‌ای را روحانی و دولتش برای این مردم رقم زده‌اند و همه یک‌صدا «مرگ بر امریکا» شدند. مرگ بر امریکایی که بسیاری از حامیان دولت، حتی فردای عهدشکنی تاریخی امریکا با آن مخالفت کردند! فردای خروج امریکا از برجام، ما اعتراض به دولت خودی را که با اعتماد نابجا به امریکا، این وضع را رقم زده بود، کنار گذاشتیم و همه علیه امریکای عهدشکن متحد شدیم. اما حامیان دولت به جای ترامپ، هنوز با منتقدان برجام می‌جنگیدند. نگاهی به مواضع اعضای فراکسیون امید پس از خروج امریکا از برجام، کمی از این جنگ فرافکنانه را روشن خواهد کرد؛ وقتی به جای پاره شدن هویت و موجودیت برجام توسط دونالد ترامپ، دلواپس آتش زدن کاغذ برجام در صحن مجلس شدند تا به جای تقصیر دولت در امضای قرارداد بی تضمین، منتقدان دولت را سیبل حملات قرار دهند.

این میانه اما یک نفر از خیل عظیم منتقدان برجام نخواست مثل بقیه از حق اعتراض خود بگذرد. آیت‌الله جنتی، پیرمرد صریح و انقلابی سیاست، بیانیه‌ای خطاب به ملت ایران صادر کرد و در بند پایانی نوشت: «لازم است رئیس جمهور محترم، صادقانه و با صراحت، نسبت به خسارت‌های وارده در برجام که به خاطر عدم رعایت خطوط قرمز ترسیمی توسط رهبر معظم انقلاب از جمله اخذ تضمین‌های لازم از 1+5 و نیز عدم رعایت اقدام متناظر و گام به گام پدید آمد، از مردم عزیز ایران عذرخواهی کرده، تجربه توافق برجام را چراغ راه آینده قرار دهند. » حامیان دولت و خود دولتمردان، همان‌هایی که اتفاقاً به خاطر غلط درآمدن سیاست دولت روحانی باید این روزها بیش‌تر پی وحدت باشند، هجمه‌ها علیه رئیس مجلس خبرگان را آغاز کردند. اعتراض حق همه‌ ما بود و آنها انتظار داشتند همه از این حق بگذرند. حقی که ما اشتباه کردیم از آن گذشتیم و کار درست همان بود که آیت‌الله جنتی کرد؛ تأکید بر لزوم عذرخواهی حسن روحانی از ملت. چنین تأکید و درخواستی به دلایل زیر لازم و درست است:


اولاً، پنج سال تقریباً همه‌ ظرفیت سیاست خارجی دولت ایران صرف برجام شد و در بسیاری از مسائل مهم بین‌المللی جای خالی وزارت خارجه ایران محسوس بود. مدیریت دیپلماسی ایران در منطقه، مذاکره با روس‌ها در مورد ضرورت و چگونگی حضور آنها در سوریه، مدیریت مشکلات مهم با عربستان و یا حل مشکلات آبی با همسایه‌ها، حل مشکل نقش پاکستان در تقویت گروهک‌های تروریستی در مرز مشترک با ایران و یا موضوع مهم همه‌پرسی جدایی کردستان عراق از موضوعات مهمی بودند که دولت روحانی به آنها اعتنایی نکرد. نتیجه آن چه شد؟ برجامی پاره و دوستانی بین‌المللی که روزی داشتیم و حالا حتی برای موضع‌گیری‌شان به نفع برجام، دیگر نیستند و انگار ایران را فراموش کرده‌اند. حیف و میل پنج سال ظرفیت دیپلماتیک کشور عذرخواهی نمی‌خواهد؟


ثانیاً، حسن روحانی پیش از این و زمانی که سرخوش از دور یک میز نشستن‌های قهرمانان دیپلماسی‌اش با امریکایی‌ها و دوستان اروپایی‌شان بود، صراحتاً گفت «دولت و رئیس جمهور مسئول مذاکرات است و من همه‌ مسئولیت آن را بر عهده می‌گیرم. » بخشی از این مذاکرات و از قضا بخش اعظمش اعتماد به امریکایی‌ها بدون گرفتن تضمین بود و روحانی در تمام سال‌های گذشته به هشدارهای دلسوزان کشور در مورد غیرقابل اعتماد بودن امریکا اعتنایی نکرد. حال در مقابل ما پیمان‌شکنی هست که فرصت تحقیر ملت ایران را دولت روحانی در اختیار او گذاشت. وگرنه سابقه تاریخی امریکا عین روز برای‌مان روشن می‌کرد که این دولت قابل‌اعتماد نیست (همان درس تاریخ‌هایی که روحانی تازه پس از خروج امریکا از برجام یادش آمد بگوید؛ گویا اسناد جدید دستش رسیده که خبر از سقوط دولت مصدق به دست دولت امریکا می‌دهد و خبر از حمایت امریکا از صدام و خبر از هدف‌گیری هواپیمای مسافری ایران و ... ). این اشتباه پرهزینه و گوش نسپردن به توصیه‌ها در مورد غیرقابل اعتماد بودن امریکا و تحمیل هزینه تحقیر ملت ایران با ماجراجویی یک رئیس جمهور ناقص‌العقل نیاز به عذرخواهی توسط کسی که می‌گفت مسئولیت همه‌ مذاکرات با من است، ندارد؟


ثالثاً، عذرخواهی روحانی نشان می‌دهد او و دولتمردانش اشتباه مسیری را که در پنج سال گذشته طی کردند، پذیرفته‌اند و چون پذیرش اشتباه، اول قدم جبران آن است، می‌توان امید داشت که درصدد اصلاح جبران برآیند و دیگران به دام تکراری و این بار به اسم مذاکره با اروپایی‌ها نیفتند. جبران آن هم از طریق توجه به ظرفیت‌های داخلی و بدون چشم داشتن به بیگانه میسر خواهد بود. در واقع عذرخواهی روحانی نه برای سرزنش کاری که در گذشته از زمان بیانیه سعدآباد در سال 82 تا برجام در تیر 94 کرده، بلکه برای آغاز مسیر جدید و درست است؛ برای فردایی که در آن اعتماد به امریکا و بستن قرارداد بی تضمین دیگر تکرار نشود. چنین مصلحتی است که درخواست و تأکید بر عذرخواهی روحانی را ضروری می‌سازد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 2
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ایرانی IR ۱۱:۱۸ - ۱۳۹۷/۰۲/۲۶
    10 3
    باسمه تعالی در اینکه اروپا و آمریکا همچنین روسیه همه یک پارچه اند شکی نیست اما ملت درمانده شده اند از اختلافات داخلی و متهم کردن یکدیگر. حداقل خجالت بکشند کسانی که برطبل تفرقه میزنند و سخنان تفرقه اندازانه ایراد میفرمایند. امام راحل فرمودند رمز پیروزی ما وحدت کلمه است.پس عبرت بگیریم از اتحاد خارجیها علیه ما
    • IR ۱۶:۳۸ - ۱۳۹۷/۰۲/۲۶
      3 1
      ولی یادمان باشدبنی صدرگوش نکرد وبه فرانسه گریخت .

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس